دوستی فضایی
بعد از سالها دیشب حس کردم آدمی روی این کره ی خاکی واسه عوض کردن حالم و کم کردن باری که رو دوشمه داره سعی میکنه منو به حرف بکشونه.یک آدم فضایی...
- ۰ نظر
- ۲۵ مهر ۰۱ ، ۲۱:۴۴
بعد از سالها دیشب حس کردم آدمی روی این کره ی خاکی واسه عوض کردن حالم و کم کردن باری که رو دوشمه داره سعی میکنه منو به حرف بکشونه.یک آدم فضایی...
برایم چه داری در آن چشمها
چه با خود میاری در آن چشمها...
هر چقدرم همه چیزو سبک سنگین کنی بازم چیزایی هستند که از دیدت مخفی میمونه.یه عالمه عامل هست که میتونه روی تصمیماتی که میگیریم دخیل باشه و در نظر گرفتن همشون کار محال و غیر ممکنیه.
امروز روز رخ دادن اتفاقی بود که حتی یه مولکول احتمال نمیدادم رخ بده. صبح امروز شاهی شادمان بودم و بعد از ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح شدم شاهی که از مقامش عزل شده.حس عروسی رو داشتم که روز عروسیش بهش خبر میدند داماد فوت کرده.هنوزم باورم نشده.نمیدونم شاید همه ی امروز یه خواب طولانی بود...
شده ام مثل یه پیرزن ۷۰ ساله که درد زانو امانش را بریده و خاطرات گذشته به وضوح به ذهنش خطور می کند
چرا این یک واحد کاراموزی باقیمونده تایید نمیشه تا بلکه بتونیم یه نفس راحت بکشیم؟